معنی غربال - فرهنگ فارسی عمید
0. معنی وسیلهای با یک سطح سوراخسوراخ، برای جدا کردن اجزای ریزودرشت حبوبات، آرد، گندم و امثال آن؛ نوعی الک با سوراخهای درشتتر؛ پرویزن؛ غرویزن. 〈 غربال کردن: (مصدر متعدی) ۱. جدا کردن اشیای ریزودرشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان